جدول جو
جدول جو

معنی کتاب بازی - جستجوی لغت در جدول جو

کتاب بازی
(کِ)
عمل کتاب باز. رجوع به کتاب باز شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از قاب بازی
تصویر قاب بازی
نوعی بازی و قمار که با قاب یا بجول گوسفند انجام می شود، بجول بازی
فرهنگ فارسی عمید
نوعی بازی باشد، رجوع به تاب شود
لغت نامه دهخدا
(پَ / پِ رَ / رِ)
که به کتاب بازی کند بعلاقۀ داشتن نه سود بردن از مطالب آن. آنکه بی استفاده از کتاب، کتاب گرد کند. آنکه کتاب نخواند لکن کتابهای خوب خرد و در کتابخانه گرد کند. کتاب دوست. کتاب پرست. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(طَ)
عمل طناب باز
لغت نامه دهخدا
(کِ)
فال بینی. فالگیری. رجوع به فال بینی و فالگیری شود
لغت نامه دهخدا
نوعی بازی که با قاب گوسفند کنند، بازی با پژول (بجل) گوسفند و مانند آن
لغت نامه دهخدا
(اَ تَ کَ)
جلد. زود. تند. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
تصویری از تاب بازی
تصویر تاب بازی
بازی و تفریح کردن باتاب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از طناب بازی
تصویر طناب بازی
عمل طناب باز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تاس بازی
تصویر تاس بازی
نوعی بر دو باخت که بوسیله تاس انجام گیرد
فرهنگ لغت هوشیار
بجولبازی، منگ منگیا بازی با قاب توضیح در عهد شاه عباس بزرگ معمول بود که با قاب (گوسفند) بازی میکردند. یک طرف قاب دزد و طرف دیگر آن عاشق نامیده می شد، قمار بازی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تاب بازی
تصویر تاب بازی
بازی و تفریح کردن با تاب
فرهنگ فارسی معین
آبرک، ارجوحه، بادپیچ
فرهنگ واژه مترادف متضاد
بندبازی
فرهنگ واژه مترادف متضاد
توپ بازی، ربودن نگهانی جسمی از دست فردی دیگر
فرهنگ گویش مازندرانی